باسمه تعالی
موضوع : سرکوب غریزه آزادی بعنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب اسلامی
ابراهیم حقیقی : 1378
طرح مسئله : یکی از مسائلی که در بررسی انقلابها مورد توجه محققین قرار دارد بررسی عوامل ایجاد شرایط انقلابی در جوامع است. در اینجا نیز بعنوان بررسی علل انقلاب اسلامی در ایران در اینجا نیز بعنوان بررسی علل انقلاب اسلامی در ایران یکی از موضوعات که در این نوشته مورد بررسی قرار می گیرد . بررسی موضوع سرکوب آزادی در دوران قبل از انقلاب است. اینکه آیا سرکوب آزادی منجر به شرایط انقلابی در ایران گردیده است. پس متغیر مستقل در اینجا همین موضوع سرکوب غریزه آزادی است. و متغیر وابسته نیز شرایط انقلابی می باشد. که برای بررسی این موضوعات ابتدا به بیان فرضیاتی در این باره خواهیم پرداخت و از بین این فرضیات دو فرضیه را انتخاب و با استفاده از مفاهیم بکار رفته در فرضیات ضمن تعریف این فرضیات به جمع آوری اطلاعات استفاده از منابع مکتوب خواهیم پرداخت و در پایان نیز به بررسی و نتیجه گیری این اطلاعات که البته در حد این مقاله می باشد خواهیم پرداخت .
اما قبل از پرداختن به چارچوب نظری لازمست در باره اهمیت این موضوع چند جمله ای بیان شود. درباره اهمیت موضوع بخصوص این موضوع همین بس که اگر به انقلابات بزرگ نظری بیافکنیم یکی از شعارها و خواسته های انقلابیون تحقق آزادی بوده است . بخصوص انقلاب اسلامی ایران که شعار «استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی» یکی از بنیادی ترین و به عبارتی شعار اصلی انقلاب بود از آنجا که هدف از بررسی علل انقلابات بعنوان یک پدیده اجتماعی بنوعی کشف قانونمندی آنها پیش بینی و به عبارت درست تر جلوگیری از وقوع آن است . لذا اگر به یک شناخت علمی و دقیق از عوامل ایجاد کننده انقلابات دست یافتیم این می تواند تجربه مفیدی برای جلوگیری از بروز شرایط ویرانگر انقلابی باشد و از بروز تنش ها و اتلاف انرژیهایی که در نتیجه بی توجهی به این مسائل پیش می آید جلوگیری کرد. از طرفی چون بررسی انقلاب بنوعی بررسی یک پدیده ای است که اتفاق افتاده بنوعی تحلیل بعد از وقوع است و برای آزمون فرضیات باید از اطلاعات مکتوب و دست دوم استفاده کرد. پس از این مقاله برای آزمون فرضیات سعی شده از مطالب و مفروضات کتب مربوط به انقلاب اسلامی و یا کتبی که بنحوی به سنجش فرضیات کمک می کند استفاده شود یعنی کتبی که مرتبط به اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی دوران حکومت پهلوی بویژه سالهای پایان دوره سلطنت بویژه بعد از 1342 می باشد.
چارچوب نظری:1
نظریه ای که در این مقاله بعنوان چارچوب نظری بحث در نظر گرفته شده و بعبارتی این مقاله بر آن بنا شده است . نظریه «سرکوب غرایز» دانشمند یا بعبارتی جامعه شناس روس پیتریم سوروکین می باشد . از دید سوروکین انسان دارای دو جنبه است . اولاً او دارای سیرت فردی است . جنبه های فردی او ممکن است او را به سمت عشق ، نفرت، مسالمت، خشونت یا مجموعه ای کامل از خلقیات متضاد متمایل سازد . اساساً کمیت و کیفیت انگیزه ها و بازتاب های بشر او را به وجهی بی مانند شبیه بمبی مملو از انواع مختلف نیروها و تمایلاتی می سازد که در صوت انفجار تصویری از یک بی نظمی وحشیانه را در برابر ما ایجاد خواهد کرد. جنبه دوم انسان هستی اجتماعی اوست یعنی این واقعیت که او در این جهان همراه با دیگران زندگی می کند و بر این اساس بشر به عنوان یک موجود وحشی منفرد شناخته نمی شود .
سه عامل بشر را به حالت بهنجار یا اجتماعی خویش سوق می دهد .
اولاً تربیت بی رحم تاریخی در دراز مدت به متعادل ساختن غرایز و انگیزه های مختلف کمک نموده و این قبیل انگیزه ها را به هماهنگی با محیط می کشاند.
ثانیاً به واسطه رشد سنتی دراز مدت قوانین ، اخلاقیات، معتقدات مذهبی و اموری از این قبیل که عملاً این جانور درنده را از رفتارهای مناسب برای زندگی در جنگل باز می دارد. «کنترل اجتماعی»
ثالثاً : بشر به تدریج تمایلات پرخاشجویانه خویش را از راههایی غیر از کشتن نزدیکترین همسایه و ربودن دارایی او ارضاء نموده بدین ترتیب مسابقات ورزشی و سایر اشکال رقابت بوجود آمده است ولی دوره انقلابی را گستره زمانی تعریف کرد که طی آن روکش یا روپوش اجتماعی از روی مردم کنار زده می شود و همان جانور وحشی پدیدار می گردد . سوروکلین این از بین رفتن الگوهای عادتی را «زیست واره شدن رفتار توده مردم» می نامند . سوروکلین نیز مانند جانسون انقلاب را به عنوان امری تلقی می کرد که در اثر ناتوانی ارزش ها از تفسیر محیط بروز می کند .
********
هنجارها غرایز را با محیط طبیعی پیوند می دهند و ارتباط انسان را با محیط انسانی و طبیعی تنظیم می کند . نیازهای انسان از محیط طبیعی و اجتماعی تأمین می شود و چگونگی این تأمین توسط هنجارها تعیین می شود حال اگر محیط تغییر کند باید هنجارها هم تغییر کنند پس اگر محیط تغییر کرد ولی هنجارها ثابت ماند این امر باعث بروز ناسازگاری می شود زیرا افراد نمی توانند غرایز خود را از محیط ارضاء کنند . محیط همیشه در حالت دگرگونی است. حال اگر هنجارها ثابت بمانند هماهنگی بین محیط و هنجارها از بین می روند و غرایز نمی توانند ارضاء شوند . در اثر این ناهماهنگی افزایش سرکوب غرایز عمده اکثریت جلسه و عدم امکان ارضاء آن غرایط در حداقل ضروری خود بوجود می آیند .
از دید سوروکلین شش گونه کلی از سرکوب وجود دارد که ممکن است به انقلاب منجر شوند که عبارتند از :
1 – سرکوب غرایز مربوط به تغذیه (گرسنگی)
2 – سرکوب غریزه دارایی
3 – سرکوب غریزه صیانت نفس
4 – سرکوب غریزه جنسی
5 – سرکوب انگیزه آزادی
6 – سرکوب غریزه اظهار وجود .
وقتی هنجارها کارایی خود را در تأمین نیازهای افراد از دست دادند این امر منجر به سرکوب غرایز می شود در این حالت نخبگان جامعه دارای نقش محوری هستند . اینکه در برابر وضعیت چه واکنشی نشان بدهند سرنوشت حوادث بعدی رقم خواهد خورد . زیرا در اینجا دو حالت بیشتر وجود ندارد یا برای بازگرداندن تعادل باید جلو تغییرات محیط را گرفت که این امر غیر ممکن است و راه دیگر اینست که به تغییر و اصلاح هنجارها دست بزنیم . زیرا از آنجا که غرایز به یکدیگر مربوط هستند . سرکوب یک غریزه بعد از مدتی منجر به سرکوب سایر غرایز خواهد شد . حال اگر نخبگان سیاسی به موقع به اصلاح هنجارها دست بزنند از بروز انقلاب جلوگیری خواهد شد. صلاحیت ، میزان تعصب ، مهارت و شناخت نخبگان سیاسی در جلوگیری از بروز آن نقش دارد . هر چه سرکوب غرایز شدیدتر و فراگیر تر باشد انقلاب تسریع می شود . نخبگان در اینجا به سه گونه می توانند با موضوع برخورد کنند .
برخورد مناسب : به موقع نسبت به تغییر و اصلاح هنجارها دست بزنند و هنجارهای مناسب و کارآمدی را جایگزین هنجارهای نامناسب کنند که این امر باعث کاهش سرکوب غرایز و در نتیجه اصلاح و برگشتن جامعه به وضع عادی خواهد شد.
عدم اقدام : که یا به علت عدم شناخت درست از وضع موجود جامعه و خواسته های مردم است یا اینکه شناخت دارند ولی قدرت لازم را برای اقدام ندارند و
اقدام نامناسب : گاهی شناخت و آگاهی نسبت به موضوع دارند ولی به اقدام نامناسب دست می زنند که این امر بجای کاهش سرکوب غرایز به افزایش سرکوب منجر خواهد شد و این افزایش سرکوب زمینه را برای انقلاب مساعدتر خواهد نمود.
نظر سوروکلین راجع به انقلاب بدبینانه است . از دیدگاه وی انقلاب پدیده خوبی نیست و تبدیل شدن وضعیت بد به بدتر است و به اعتقاد وی شرایط بعد از انقلاب بدتر از شرایط قبل از انقلاب است . از جمله مطالب انقلابی راوی زیست وارده شده انسانها و گسستن هنجارها و قواعد اخلاقی و درنده شدن انسان می داند .
وی دو مرحله را برای انقلاب برمی شمارد .
مرحله اول فروپاشی رژیم سابق است که رژیم سابق از هم فرو می پاشد و افسار گسیختگی حاکم می گردد . با نابودی رژیم مردم ابتدا یک دوران کوتاهی از خوش بینی و خوشحالی را می گذرانند . خود را از بندها و هنجارهای دست و پاگیر رها می شد و نوعی شور وشعف و خوش بینی نسبت به آینده بروز می کند که این امر هرج و مرج و عدم احساس امنیت افزایش یافت مردم بدنبال برقراری نظم جدید هستند . لذا نظامی که بعد از انقلاب حاکم می شود از نظام سرنگون شده سرکوبگر و دیکتاتورتر خواهد بود.
فرضیات :
1 – سرکوب شدید و فراگیر غریزه آزادی باعث ایجاد شرایط انقلابی گردید.
2 – اقدامات نامناسب حکومت شاه باعث افزایش سرکوب غرایز گردید
3 – اقدامات اصلاحی شاه «انقلاب سفید» باعث تغییر نظام ارزشی در جامعه گردید.
4 – عدم تغییر در نظام هنجاری باعث برآورده نشدن نیازهای اکثریت جامعه گردید.
5 – چون امکان ارضاء نیازها بطریق قانونی وجود نداشت اعمال خلاف و نابهنجاریها افزایش یافت.
فرضیات اصلی :
از بین فرضیات بالا دو فرضیه اول به عنوان فرضیات اصلی در این مقاله مورد بررسی و تعریف قرار می گیرند . این فرضیات عبارتند از :
1 – سرکوب شدید و فراگیر غریزه آزادی باعث ایجاد شرایط انقلابی در ایران قبل از انقلاب گردید .
2 – اقدامات نامناسب حکومت شاه باعث افزایش سرکوب غرایز گردید .
اینک به تبیین متغیرهای اصلی این دو فرضیه پرداخته و به تعریف نظری و عملیاتی این مفاهیم می پردازیم .
سرکوب غرایز – غریزه آزادی – شرایط انقلابی – اقدام نامناسب ـ سرکوب
منظور از سرکوب وضعیتی است که در نتیجه مقایسه سطوح برخورداری از تمتعات در زمان متعارف و یا در بین دو گروه از مردم تصور می گردد. 2
آزادی : آزادی که بیشتر در اینجا آزادی سیاسی مطرح است به معنای اینست که انسان بتواند در جامعه با کمال آزادی عقاید و تمایلات خود را اظهار نماید . هر خدایی را می خواهد بپرستد نماز و دعای خود را به هر نحوی که می خواهد بخواند . جان و مال و عرض و آبروی انسان محفوظ باشد و انسان قادر باشد که هر کسی را که به او ظلم کرده به محاکمه بکشاند و لو اینکه آن شخص مقتدرترین و بلندمرتبه ترین رجال مملکت باشد3
اقدام نامناسب : معمولاً نخبگان سیاسی در برابر خواسته ها و نیروهای جدیدی که در جامعه ایجاد شده و حرکتها و جنبش هایی که پیامد این نیازهای جدید است بنوعی عکس العمل نشان می دهند . اگر شناخت درست شرایط و علل و اسباب این ناآرامیها و با دورنگری با مسائل مواجه شوند طبیعتاً این امر باعث توجه به خواسته های مردم گردیده و باعث کاهش تنش و برگشت اوضاع به حال عادی خواهد شد . حال اگر به دلیل عدم شناخت صحیح یا بی اطلاعی و با در نظر گرفتن منافع کوتاه مدت خود اقدام کنند یعنی صرفاً برای حفظ موقعیت خود به خشونت و سرکوب متوسل شوند . این اقدام را می توان نامناسب نامید.
تعریف عملیاتی مفاهیم :
سرکوب غریزه آزادی : برای بررسی این مفهوم می توان از شاخص های زیر استفاده کرد .
1 – بررسی قوانین موجود « سال های آخر حکومت پهلوی» از لحاظ میزان مشارکت مردم در امور سیاسی و اداره کشور و میزان اجرای قوانین در این موارد مانند وجود انتخابات آزاد ، وجود مجلس در ارگانهای نظارتی
2 – وجود احزاب و تشکل های مستقل در جامعه که بصورت قانونی اجازه فعالیت دارند . یا بعبارتی وجود قوانینی درباره شکل گیری احزاب و گروههای مستقل سیاسی در جامعه
3 – بررسی جنبش ها و گروههای سیاسی مخفی و زیرزمینی
4 – بررسی وضع اجتماعی آن زمان از نظر میزان آزادی بیان ، میزان سانسور و …
5 – تعداد زندانیان سیاسی که می تواند شاخصی برای عدم آزادی در جامعه مورد نظر باشد
شرایط انقلابی : شرایط انقلابی بعنوان متغیر وابسته در این مقاله را می توان با شاخص هایی مانند آنچه در اینجا می آید سنجید :
1 – میزان انحرافات و تخلفات از قوانین مرسوم
2 – وجود اعتراضات ، اعتصابات و راهپیماییهای خیابانی در اکثر شهرها
3 – بروز اعمال خرابکاری بر علیه منافع رژیم
4 – افزایش تعداد زندانیان سیاسی
5 – افزایش گروههای معارض
6 – حکومت نظامی
اقدامات نامناسب : یکی دیگر از متغیرهای مستقل است که می توان با این شاخص ها آنرا سنجید
-
میزان شناخت و برداشت حاکمان از حرکتهای مخالف و مخالفان
2 – شناخت حاکمان از دلایل و انگیزه های گروههای مخالف در وضع پیش آمده
3 – نوع اقداماتی که حکومت در مواجهه با این وضعیت انجام داده است
4 – میزان توجه به خواسته های انقلابیون
حال با توجه به شاخص هایی که برای این سه مفهوم و متغیر اصلی این فرضیات در نظر گرفته ام به بررسی اطلاعات موید این شاخص ها در کتب مربوط به انقلاب می پردازیم. ابتدا به بررسی متغیرهای مستقل می پردازیم .
سرکوب غریزه آزادی: به عنوان متغیر کلیدی و اصلی در این مقاله است . همانطور که در تعریف عملیاتی آورده شده از شاخص های وجود آزادی و ارضاء آن وجود قوانینی است که به مردم اجازه ابراز عقیده و نظر بدهند که لازمه آن وجود تشکل ها و گروههای مستقل است که حافظ منافع و خواسته های مردم باشد . در کشور ما ایران تا قبل از مشروطه سلاطین و پادشاهان قدرت مطلق داشتند و هیچ قانونی که بیانگر خواسته ها و نیاز مردم باشد در جامعه وجود نداشت تا اختیارات پادشاهان را محدود کند . با انقلاب مشروطه, سلطنت مشروطه و تا حدودی محدود شد . قوانینی وضع گردید مجلس تشکیل شد . در این قانون که از قوانین کشورهای اروپایی از جمله فرانسه ، اقتباس شده بوداصولی همچون آزادی ، مشارکت ، دموکراسی ، مصونیت منزل ، اختیار مال ، اختیار شغل ، آزادی عقایدمذهبی و سیاسی لحاظ شده بود اما آنچه در عمل جریان داشت چیزی جز قوانین مکتوب بود . به عنوان نمونه در اصل 12 متمم قانون اساسی ایران در مورد آزادی احزاب و اجتماعات داریم. انجمن ها و اجتماعاتی که مولد فتنه ی دینی و دنیوی و مخل نظم نباشند در تمام مملکت آزاد است ولی مجتمعین نباید اسلحه داشته باشند.
اما در عهد پهلوی در ایران استفاده از این حقوق به موجب قوانین و مقررات عادی ممنوع گردید تا زمامداران بتوانند به سرکوبی آزادی خواهان و تقویت افکار ارتجاعی مشغول شوند و از این راه پایه های لرزان ظلم و استبداد را از سقوط درامان نگه دارند . گواه این مدعا اعلام رضاخان در 22 خرداد 1310 است .
«هر ایرانی که عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی باشد که مرام یا رویه ی آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران یا مرام یا رویه ی آن اشتراکی باشد از 2 تا 10 سال حبس محکوم خواهد شد.»4
از دیگر شواهد سرکوب آزادی قدغن کردن آزادی و عقاید و سانسور شدید مطبوعات است . هر نشریه ای و روزنامه ای باید قبل از انتشار به تأیید شهربانی می رسید . مراسلات پستی و مخابرات و … از مصونیت ضبط و کشف و افشار مصون نبود و حکومت براحتی پی برده به کنترل و بررسی این اسناد و مکالمات شخصی و محرمانه می پرداخت 5 از قوانین ذلت بار موجود در زمان محمدرضا پهلوی لایحه ننگین کاپیتولاسیون بود که توسط منصور به مجلس رفت و به تصویب رسید و حیثیت و آبروی ایرانی را لکه دار کرد و آزادی و کرامت انسانی آنان را جریحه دار نمود . که ضمن تحقیر ایران سندی بر بندگی و بردگی حکومت در مقابل استعمارگرانی مانند آمریکا بود.6 شاخص دیگر وجود احزاب مستقل قانونی است که با بررسی دوره پهلوی حزبی با این مشخصات را نمی توان یافت . هر چند محمدرضا شاه در اواخر دوره سلطنت برای ارائه یک چهره دموکراتیک در نظر غربیان انقلاب سفید را مطرح کرد و حتی به تأسیس حزب دست زد ولی بر کسی پوشیده نیست که این حزب «رستاخیز» توسط حکومت و به اصطلاح از بالا شکل گرفت. چیزی که با اصل مشارکت سیاسی مردم که وجود احزاب مستقل را می طلبد منافات دارد جالب اینکه همین حزب شاهانه را هم نتوانست تحمل کند و آنرا منحل کرد.7 زیرا به نظر شاه حزب رستاخیز مجرایی برای اظهار نظر و انتقادهای عناصر ناراضی است . از طرفی هر چند به ظاهر در کشور مجلس شورای ملی وجود داشت ولی اعضای این مجلس منتخب مردم نبودند بلکه منتصب از طرف رژیم بودند . که همین انتصابی بودن اعضای مجلس موجب اعتراضات و افشاگریهای نهضت ها و گروههای مخالف می گردید.8
از دیگر شاخص های نبودن آزادی ممنوع المنبر شدن عده زیادی از روحانیون برجسته که خود دلیلی قاطع بر عدم آزادی بیان است . از آن جمله می توان به ممنوع المنبر شدن مرتضی مطهری طبق نامه تاریخ 31/3/54 ساواک تهران(1) و ممنوع المنبر شدن مجدالدین محلاتی طبق نامه شماره 10871 – 11/3/51 ساواک(2) نام برد و یا شخصیتی همچون هاشمی رفسنجانی که بارها ضمن اینکه ممنوع المنبر بود بخاطر سخنرانی دستگیر و زندانی شد .(3) یا همین آقای رفسنجانی بخاطر ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین و مقدمه ای که بر این کتاب نگاشته است مورد تعقیب قرار می گیرد.(4)
از دیگر نمونه های سرکوب آزادی اظهارات و برداشت شخص شاه از دموکراسی است. مثلاً خبرنگاری این سئوال را از شاه می پرسد که : عالیجناب منظورم آن نوع دموکراسی است که ما در غرب داریم یعنی رژیمی که به هر کس اجازه می دهد هر طور می خواهد فکر کند و برپایه پارلمانی استوار است که احزاب کوچک نیز در آن می توانند نماینده داشته باشند . شاه می گوید : من آن دموکراسی را نمی خواهم چون نمی دانم با چنین دموکراسی چه کار باید کرد . همه اش را به شما بخشیدم …. خبرنگار : شاید کمی شلوغ است اما به بشر و آزادی فکرش احترام می گذارد. شاه: آزادی افکار ، دموکراسی با کودکان 5 ساله ای که اعتصاب می کنند و در خیابانها راه می افتند؟9
عدم انتقاد پذیری شاه نیز شاهد دیگری بر عدم آزادی است . باز در اینجا استناد می کنیم به این گفته شاه که : …… فکر نمی کنم در ایران انتقاد کردن از مردم کار ساده ای باشد یعنی برای چه چیزی باید از من انتقاد کنند….10
یا در جایی دیگر به نقل از کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر مواردی از نقض حقوق انسانی را ذکر کرده است که عبارتند از : سلب آزادی عقیده و بیان و آزادی اجتماعات و انتشارات توقیف غیرقانونی و خودسرانه …. اعمال انواع شکنجه های جسمی و روحی منتهی به مرگ یا نقص عضو محاکمه متهمین سیاسی در محاکم نظامی … شکنجه و اقرار گرفتن با استفاده از شیوه های خشن شکنجه و …خودداری از قبول فرجام محکومین سیاسی…. کشتار بی رحمانه عده ای از جوانان تحصیل کرده در خانه ها – دانشگاه ها … زندانی کردن مخالفان و ممنوع ساختن نزدیکان از ملاقات…. سانسور شدید مکاتبات و مکالمات …. تعطیلی بسیاری از مراکز شرعی و حبس ، زجر و توقیف مراجع تقلید و … سلب امکان مشارکت واقعی مردم در انتخابات مجلسین ..نقض صریح قانون اساسی ….
برای اثبات نقض اساسی ترین حقوق بشر در ایران کافی است گفته شود که اراده و اختیار و مسئولیت در تمام مسائل کشور اعم از داخلی یا خارجی در وجود شخص شاه متمرکز شده است . بدون آنکه احدی بتواند بطور علنی از افکار و اعمال ایشان انتقاد کند.11
خصلت دیکتاتوری شاه را در مورد حزب فراگیر رستاخیز نیز می توان دید . شاه در این مورد گفت: هر کس قائل نیست عضو حزب رستاخیز باشد و از سیاست کشور ناراضی است بیاید گذرنامه اش را بگیرد و از مملکت بیرون برود.12
رادیو و تلویزیون و رسانه های گروهی دوران شاه به دقت زیر سانسور بودند و از سیر تا پیاز آنها قبلاً بررسی می شد و اجازه نشر می یافت.13
این سرکوب آزادی اختصاص به قشر خاصی نداشت و از ویژگیهای آن فراگیر بودن آن بود و حضور و مشارکت وسیع مردم در این جنبش در میان خیزشهای انقلابی قرن بیستم بی سابقه بود . عملاً کلیه شهرها و بخش های ایران علیه رژیم پهلوی بسیج شده بودند و زنان و مردانی از کلیه طبقات جامعه ایران تمایل خود را برای پایان دادن به نظام سلطنتی و سلطه بیگانگان ابراز کردند.14
در انقلاب ما همه اقشار از غنی و فقیر از شهری و دهاتی از طلبه و دانشجو از بازاری و کشاورز همه و همه شرکت داشتند.15
اقدامات نامناسب : از آنجا که هر اقدامی مستلزم شناخت علل و انگیزه هایی است که این اقدام می طلبد در اینجا نیز برای بررسی اقدامات رژیم ابتدا به شناخت و برداشتی که سران حکومت بویژه شخص شاه از انقلابیون داشت می پرازیم. بعنوان مثال شاه انقلابیون را تروریست و عمال بیگانه می دانست و از اتحاد شوم سرخ و سیاه نام می برد و بدینوسیله اعمال وحشیانه و غیر انسانی ساواک را توجیه می کرد . شاه در جایی می گوید : چه دلیل داشت که ما ایرانیان فعالیت تروریست ها را در سرزمین خود بپذیریم…» یا در جای دیگر شاه می گوید : برخورد میان تروریستها و ساواک ، کارمندان سایر سازمانهای انتظامی غیر قابل اجتناب بود و ناچار تلفاتی نیز داشت . هیچ کس تروریستها را به آتش افروزی و غارت و کشتار ملزم نکرده بود آنها آزادانه راه خشونت را اختیار کرده بودند.16 در جای دیگر شاه اقدامات مستبدانه را لازمه رفرم های شاهانه می داند و در پاسخ به این سئوال خبرنگار ایتالیایی اوریانا فالاچی که آیا انکار می کنید که شاه مستبدی هستند؟ می گوید : نه از برخی جهات شاه مستبدی هستم برای رفرم ها نمی شود مستبد نبود . مخصوصاً در کشورهایی نظیر ایران که فقط 25 درصد مردم خواندن و نوشتن می دانند . اگر من سخنگیری نمی کردم حتی انقلاب کشاورزی را نمی توانستم به انجام برسانم و تمام برنامه های انقلابم از بین می رفت. می بایست کاری بکنم که کردم مثلاً دستور دادم ارتش به سوی کسانی که مخالف تقسیم اراضی بودند تیراندازی کنند.17
باز هم از سخنان شاه : «….. مرتجعین سیاه در این 22 سال سلطنت من چه کردند در واقعه آذربایجان کجا بوده اند من می دانم کجا بودند رفتند با پیشه وری (رئیس حزب و دموکرات آذربایجان) ائتلاف کردند و به این مملکت خیانت کردند و با او شراب خوردند. چند روز پیش در تهران یک مشت بازاری احمق ریشو به راه انداختند که سروصدا کنند …. اینها صد برابر خائن تر از حزب توده هستند . این عناصر فرومایه با همفکران ارتجاعی خودشان اگر از خواب غفلت بیدار نشوند …. با شلاق , سوزاندن و انواع شکنجه های وحشیانه ی ساواک درمان شوند و اگر باز هم تسلیم نشدند جز رگبار مسلسل , چوبه ی دار و جان دادن زیر شکنجه راهی برایشان نیست.»18
از دیگر اقدامات نادرست , ایجاد محیط رعب و وحشت و دستگیری گسترده افراد بویژه جوان ها بدون مشخص شدن اتهام و وجود شکنجه های مخوف در بازداشتگاههای ساواک است که این امر باعث اعتراض مجامع بین المللی هم گردید . عضو بین الملل در سال 1976 تعداد زندانیان سیاسی در ایران را 7500 نفر ذکر کرد اما تخمینات دیگر این تعداد را 10 هزار نفر می داند این در حالی است که شاه خودش هرگز تعداد بیش از 300 نفر را نمی پذیرفت.19
مجله تایمز در شماره 16 اوت 1976 می نویسد . گرچه به درستی نمی توان تعیین کرد که در کدام یک از کشورهای جهان که شکنجه ی زندانیهای سیاسی در آن معمول است شیوه شکنجه شدیدتر است. اما به نظر کارشناسان مطلع بین المللی ایران و شیلی از نظر شدت شکنجه و اعمال شیوه های موحش آن در درجه اول قرار دارند.20 اعلام حکومت نظامی در شهرهای بزرگ و آتش گشودن به روی مردم تظاهرات کننده از دیگر اقدامات نادرست رژیم شاه بود.
بعنوان نمونه وقتی در روز 16 شهریور تعداد زیادی بیش از نیم میلیون نفر در تهران به تظاهرات پرداختند . شاه در همان شب دولت را وادار ساخت در تهران و یازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کند و صبح روز بعد«17شهریور» دهها هزار نفر از مردم بدون اطلاع از حکومت نظامی به خیابانها ریختند و نظامیان , مسلسل تانک ها آنها را به گلوله بستند و حتی هلیکوپترها برای متفرق کردن مردم از مسلسل و مواد تخریبی استفاده کردند و در این روز قریب بیست هزار تن در میدان ژاله اجتماع کرده بودند و در نتیجه این درگیریها و حمله نظامیان بیش از 4000 نفر گشته و بیش از 500 نفر مجروح گردید و به همین علت این جمعه را جمعه سیاه نامیدند.21
از دیگر اقدامات که قابل تأمل است . انحلال کلیه احزاب سیاسی و حلق در 1354 است . جالب اینکه اینها احزابی بودند که توسط حکومت ایجاد شده بودند و هیچ جایگاه مردمی نداشتند و عضویت افراد در این احزاب نیز بویژه حزب رستاخیز با زور و از روی ترس از متهم شدن به مخالفت رژیم صورت می گرفت . ولی شاه حتی تحمل همین احزاب فرمایشی را هم نداشت و اقدام به انحلال آنها نمود .22
شرایط انقلابی : برای سنجش این مفهوم به عنوان متغیر وابسته در این مقاله همانطور که در تعریف عملیاتی آمد می توان از مواردی همچون وجود جنبش ها و گروههای مخفی زیرزمینی ، برخوردها و درگیریهای مسلحانه تظاهرات و راهپیمایی های مردمی در خیابانها . تعداد زندانیان سیاسی ، حکومت نظامی , فرار نظامیان و … نام برد. ابتدا به بررسی تعدادی از گروههای متشکل غیرقانونی و مخفیانه که بر علیه رژیم فعال بودند می پردازیم. شورش بهمن قشقایی در اواخر سال 41 شروع شد . جمعیت موتلفه اسلامی یا هیئت های موتلفه اسلامی در سال 40 تشکیل و به فعالیت ادامه داد.
جبهه آزادی بخش ملی (جاما) حزب ملل اسلامی، گروه تربت حیدریه ، گروه فلسطین سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 1343 از نهضت آزادی منشعب شد .
چریکهای فدایی خلق در 1350 23 و روحانیت مبارز
گروههای مسلح و متشکل در سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند که به اعمال مسلحانه بر علیه سران رژیم می پرداختند.24
حکومت نظامی که خود نشانه ای از وجود وضعیت غیر عادی در یک جامعه است خود دلیلی بر وجود وضعیت انقلابی در سالهای پایانی عمر رژیم پهلوی است. که بطور گسترده و طولانی این حالت در شهرهای بزرگ کشور وجود داشت . هر چند این حکومت نظامی برای جلوگیری کردن از راهپیماییهای اعتراض آمیز مردم بود ولی با وجود اعلان حکومت نظامی درکشور تظاهرات و اعتصابات روزبروز توسعه پیدا می کرد. برابر گزارشات واصله چون تظاهرات در شهرستانها جنبه عمومی پیدا کرده بود بتدریج عده ای از فرمانداران و مقامات دولتی هم در آنها شرکت می کردند و یا اهالی شهرها در میدان های نماز جماعت برگزار می نمودند25
از مسائلی که به تشدید روند انقلاب و توفیق آن کمک بسیاری کرد از هم پاشیدن ارتش و عدم جدیت آن در سرکوب بود . فراز نظامیان مسئله ای بود که سران رژیم را سخت به هراس انداخته بود . با توجه به اینکه بخش اعظم ارتش را سربازان که فرزندان خانواده های همین ملت بودند تشکیل می دادند . لذا کمتر در اجرای دستورات مافوق مبنی بر آتش گشودن برروی تظاهر کنندگان جدی بودند و تعداد زیادی از آنها نیز به فرمان رهبر انقلاب حضرت امام خمینی از پادگانها فراز می کردند.26 از دیگر نشانه های شرایط انقلابی وجود اعتصابات و راهپیماییهاست با شروع دولت شریف امامی دو روز بعد 700 تن کارگران و کارکنان پالایشگاه نفت تهران اعتصاب کردند و خواستار اضافه دستمزد و لغو حکومت نظامی شدند. در 28 شهریور اعتصاب رفاهی – سیاسی کارکنان شعبه مرکزی بانک ملی , با آغاز سال تحصیلی دانشجویان و دانش آموزان به صف مخالفان رژیم پیوستند و راهپیماییهای سیاسی براه انداختند. از اواسط مهرماه موج اعتصاب و تظاهرات در تهران و شهرستانها بالا گرفت . معلمان ، دانشگاهیان ، کارکنان بنادر و کشتیرانی بندر شاپور ، تراکتور سازی تبریز رادیو و تلویزیون رضائیه، کارخانه ذوب آهن اصفهان – کارخانه جنرال موتور و کارخانه زامیاد و کارمندان اداری برنامه و بودجه اعتصاب کردند. در 19 مهر روزنامه های بزرگ کشور با انگیزه کسب آزادی قلم و نشرز خبرهای واقعی دست به اعتصاب زدند . در روز 20 مهرماه زندانیان سیاسی کشور به نشانه همنوایی با دیگر اعتصاب کنندگان اعتصاب غذا کردند . کارگران بنادر و کشتیرانی خرمشهر، شیلات بندر پهلوی ، نساجی یزد، پالایشگاه شیراز، نیروگاههای اتمی، معادن زغال سنگ دامغان به پشتیبانی از قیام مردم به دیگر اعتصابیون پیوستند. روز 22 مهر کارکنان پالایشگاه آبادان اعتصاب کردند . همزمان با اوجگیری تظاهرات و اعتصابات در شهرهای ایران ، ایرانیان و دانشجویان ایرانی در شهرهای اروپا و آمریکا به نشانه همبستگی با مردم ایران ، تظاهراتی ترتیب دادند و با انتشار خبرنامه ، اعلامیه و بیانیه رژیم شاه را محکوم کردند و موافقت خود را با نظریات آیت ا… خمینی اعلام کردند.27
نتیجه گیری :
اینک با توجه به اطلاعاتی که درباره فرضیات اصلی در این مقاله جمع آوری گردیده و در صفحات قبل بخشی از این اطلاعات به استناد کتب مربوطه ذکر گردید می توان گفت که فرضیات اصلی که عبارت بود از سرکوب فراگیر غریزه آزادی و منجر شدن آن به شرایط انقلابی تأیید می گردد . زیرا همانطور که در صفحات قبل آمد کلیه مصادیقی که برای وجود آزادی در نظر گرفتیم در جامعه مورد نظر وجود نداشته است. از آن جمله می توان از نبودن آزادی بیان نام برد. که نه در سطح جامعه و در میان مردم عادی نه در میان روحانیون و افراد روشنفکر و نه حتی در سطح دانشگاهها و مراکز آموزش عالی وجود نداشت و باز شواهدی هستند در این زمینه وجود دارد مبنی بر تحت تعقیب قرار گرفتن و زندانی شدن افراد بخاطر بیان عقاید و نظراتی که مغایر با خواست حکومت بوده است و تبعید شدن آنها خود گواه نبودن آزادی بیان و عقیده است. از طرفی مطبوعات و رسانه ها آزاد نبودند و تحت سانسور شدید حکومت قرار داشتند . احزاب و گروههای سیاسی مستقل و بعبارتی گروههای واسط که مدافع و بیانگر خواست و نظریات اقشار مردم باشند وجود نداشته و بشدت با چنین گروههایی برخورد می شد . به همین علت تعداد زیادی از این گروهها در خفا و بصورت زیرزمینی فعالیت می کردند . از دیگر مصادیق وجود آزادی در یک جامعه وجود قوانین و اجرای آن و برابری افراد در برابر قانون است. که این امر با توجه به ماهیت حکومت که سلطنتی بود و به شاه قدرتی نامحدود می بخشید و هیچ کس حق انتقاد از او را نداشت . عملاً قوانین هر چند بصورت ظاهری در جامعه وجود داشت ولی اجرا و عمل نمی شد و براحتی قانون بازیچه دست افراد وابسته به خاندان حکومتی قرار می گرفت. پس با توجه به این موارد می توان نتیجه گرفت که در قبل از انقلاب دوران حکومت محمدرضا شاه بویژه در سالهای بعد از 40 این سرکوب آزادی بطور فراگیر در جامعه وجود داشته است و همین امر باعث ایجاد شرایط انقلابی گردید که در این مورد هم شاخص هایی همچون بروز اعمال خلاف قانون . راهپیماییهای گسترده و فراگیر , حملات مسلحانه بر علیه سران رژیم و اعتراضات گسترده ملی و حتی بین المللی و اعتصابات گسترده در اقشار مختلف و در بخش های مختلف صنعتی، اداری و آموزشی , حکومت نظامی و اعلام وضعیت غیر عادی در جامعه ] همه و همه را می توان نشانه هایی برای وجود وضعیت انقلابی دانست. پس با توجه به این اطلاعات فرضیه اول در مورد انقلاب تأیید یا به عبارت دیگر رد نمی شود و اما در مورد فرضیه دوم که درباره اقدامات نامناسب بود هم با توجه به اطلاعات ذکر شده در صفحات قبل می توان گفت اقدام رژیم که نتیجه شناخت آنها از اوضاع بود نادرست بوده است زیرا همواره حرکتهای عظیم و گسترده ملی را رژیم توطئه تعدادی فئودال یا عناصر خرابکار که توسط بیگانگان تحریک شده اند می دانستند و از ارتجاع سیاه و سرخ بارها نام برده اند.
حال آنکه طبق شواهد در حرکتهای انقلابی اقشار مختلف جامعه از بازاری ، دانشجو، معلم ، صنعتگر و … حضور داشتند و لذا برداشت آنها از انقلابیون و این حرکات نادرست بوده است و شاید به همین دلیل و بخاطر حفظ تاج و تخت به اقداماتی دست زدند که نه تنها مانع سقوط آنها نشد بلکه باعث تشدید اوضاع گردید . یعنی به جای توجه به خواسته های مردم و دادن جواب قانع کننده به آنها به زور متوسل شده و با استفاده از شیوه سرکوب و ارعاب و اعمال شکنجه های مخوف سعی در بازداشتن افراد از انتقاد و اقدام داشت. در حالیکه همین اقدامات باعث تشدید سرکوب آزادی در بین مردم می شد و آنها را مصممتر و جدی تر می کرد و به همین علت در روند انقلاب ما شاهدیم با حمله رژیم به یک راهپیمایی مراسم هفتم و چهلم و …. شهدای آن فاجعه خود منجر به اقداماتی وسیعتر از سوی مردم می گردید. تا اینکه تداوم حرکتهای مردمی و تظاهرات مردم باعث فرار شاه و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 گردید.
نقد چارچوب نظری : هر چند در اینجا من از نظریه سوروکین استفاده کرده و از بین عواملی که نامبرده برای وقوع انقلاب نام برده فقط یک مورد را انتخاب کرده ام یعنی سرکوب غریزه آزادی با توجه به این بخش از نظر سوروکلین که سرکوب شدید و فراگیر غریزه آزادی موجب انقلاب می شود می توان گفت که در مورد انقلاب اسلامی ایران صدق می کند و با توجه به این بخش از نظریه سوروکین می توان به بررسی انقلاب پرداخت و نتیجه گرفت که یکی از عوامل بروز انقلاب در ایران سرکوب آزادی بوده است . البته شک نیست که عوامل دیگری هم در این زمینه نقش داشته اند و نمی توان یک پدیده اجتماعی مانند انقلاب را معلول یک عامل دانست ولی با توجه به ابعاد مختلفی که در مسئله آزادی نهفته است آزادی عقیده ، آزادی سیاسی و … می توان گفت یکی از عوامل عمده بروز انقلاب عامل سرکوب آزادی بوده است.
منابع مورد استفاده :
1 – کتاب سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج ترجمه عباس مخبر – چاپ دوم بهار 72 ، چاپ طرح فر
2 – نهضت روحانیون ایران – جلد 6 – تألیف علی دوانی ، ناشر : بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)
3 – ایران و تاریخ بهرام افراسیابی – نشر علم
4 – ایران روایتی که ناگفته ماند نوشته حنین هیکل ترجمه حمید احمدی انتشارات الهام
5 – شکوفایی جنبش اسلامی به رهبری امام خمینی
6 – انقلاب و ریشه ها نوشته : حبیب اله طاهری ناشر : سازمان تبلیغات اسلامی
7 – دفاع از تاریخ نوشته حمید سیف زاده – انتشارات عارف
8 – سیره قانون و دادگستری در ایران – مرتضی راوندی ، نشر چشمه
9 – صفحاتی از تاریخ معاصر ایران ، گردآورنده و ناشر نهضت آزادی
10 – اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد قره باغی – نشر : نی
11 – تاریخ 25 ساله ایران از کودتا تا انقلاب جلد 2 تألیف سرهنگ غلامرضا نجاتی
12 – هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه ج 1 دفتر نشر معارف انقلاب
13 – ایران ابرقدرت قرن؟ یوسف مازندی نشر البرز
14 – آزادی و حیثیت انسانی مؤلف و مترجم : محمد علی حمال زاده چاپخانه سپهر
15 – تئوریهای انقلاب نوشته : آلوین استانفورد کوهن ترجمه : علیرضا طیب نشر قومس
16 – انقلاب و بسیج سیاسی تألیف دکتر حسین بشیریه – انتشارات دانشگاه تهران
1 – کتابهای تئوریهای انقلاب – نوشته آلفرداستانفور کوهن صفحات 194 الی 199 نشر قومس
کتاب انقلاب و بسیج سیاسی – تألیف دکتر حسین بشیریه – صفحات 60، 61، 62 انتشارات دانشگاه تهران
و جزوه درس مفاهیم انقلاب ، استاد دکتر پناهی – ترم : سال 78 – 77
2 – انقلاب و بسیج سیاسی – ص 61
3 – آزادی و حیثیت انسانی – مؤلف و مترجم سید محمد علی جمال زاده – چاپ سپهر – ص 65
4 – راوندی – صفحات 328 – 327
5 – همان کتاب – ص 33
6 – انقلاب و ریشه ها – حبیب اله طاهری – صفحات 68 و 187
7 – دفاع از تاریخ «حمید سیف زاده» – انتشارات عارف
8 – مسیر قانون و دادگستری در ایران – صفحات 312 – 313
9 – کتاب نهضت روحانیون – 69 – صفحه 58
10 – کتاب روحانیون مبارز – ص 158
11 – تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران . از کودتا تا انقلاب – جلد 2 صفحات 28 و 29 تألیف سرهنگ غلامرضا نجاتی
12 – ایران ابرقدرت قرن ؟ – یوسف مازندی – ص 555
13 – همان کتاب – پاورقی ص 175
14 – سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج – ترجمه عباس مخبر – ص 320 و 330
15 – انقلاب و ریشه ها حبیب اله طاهری – ص 172 و 249
16 – کتاب دفاع از تاریخ . حمید سیف زاده – انتشارات عارف ص 255
17 – کتاب نهضت روحانیون ایران – ج 6 علی دوانی – ص 157
18 – ایران : روایتی که ناگفته ماند نوشته حسنین هیکل ترجمه حمید احمدی – ص 219
19 – ایران : روایتی که ناگفته ماند . نوشته حسین هیکل ترجمه حمید احمدی – ص 219
20 – تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب – ج 2 – سرهنگ غلامرضا نجاتی ، ص 17
21 – همان کتاب – ص 91 و 92
22 – دفاع از تاریخ حمید سیف زاده – انتشارات عارف
23 – ایران و تاریخ ، مهرام افراسیابی صفحات 471،472،473،475،480،481،482،483،487،488،493،494
24 – هاشمی رفسنجانی – دوران مبارز ج 1 – ص 42
25 – اعترافات ژنرال – خاطرات عباس قره باغی نشر نی – ص 34 و 35
26 – همان منبع – ص 36
27 – تاریخ 25 ساله ایران – جلد دوم – صفحات 96 ، 97 ، 98