: چَرخوك كُني
(charkhook koni)
چرخوك : نام وسيله اي است كه براي جدا كردن پنبه دانه(پُندَنه pondana) از پنبه(پُمبه) مورد استفاده قرار مي گرفته است.)
از ويژگي هاي روستاها در گذشته خود اتكايي روستائيان وتوليد مايحتاج آنان توسط خودشان بوده است از جمله صنايعي كه در روستاي خانيك بصورت خانگي وجود داشته است بافندگي بوده است . كه از هنر بانوان اين روستا و ساير روستاهاي منطقه و شايد كشور باشد. اين صنعت هم شامل بافت پارچه هاي ابريشمي و هم پنبه اي و…بوده است. كه در سايه همكاري ومساعدت ساير بانوان اين مهم صورت مي گرفته است. از آن جا كه كليه مراحل از توليد پنبه تا جداسازي پنبه دانه و تبديل آن به نخ و بافندگي و توليد پارچه در روستا انجام مي شده است .وقتي كه يك فرد قصد بافت پارچه داشته اولين گام در توليد و البته كار خانم ها جداكردن پنبه دانه از وش پنبه و آماده كردن آن براي نختابي و ريسندگي بوده است. فرد موردنظر به سايرزنان روستا اطلاع داده كه قصد « چرخوك كني» دارد. بعد از غروب آفتاب زنان و دختران هر كدام چرخ (چرخوك) خود را آورده و در يك اتاق بزرگ دور تا دور چرخها را قرار داده و شروع به كار مي كردند . البته اين همياري به نوعي با مراسم شاد و جشن مانند همراه بوده است. از آن جا كه فقط خانم ها در اين فعاليت شركت داشته اند معمولاً به بيان خاطرات و افسانه و آواز خواني پرداخته و تا صبح اين فعاليت ادامه داشته و اين شب را كسي نمي خوابيده و صبح پس از نماز صبح صاحب خانه با صبحانه اي از حاضرين پذيرايي كرده .بعد از آن هر كدام به منزل خود مراجعت مي كردند و اين كار در شبهاي ديگر براي ساير افرادي كه چنين قصدي داشتند صورت مي گرفته است .
نكته ي قابل توجه در اين فعاليت ها بهره بردن از نتايج كار گروهي كه با نوعي هم افزايي همراه است. چرا كه افراد وقتي در جمع هستند نيرو و توان كار و فعاليت آنان افزايش مي يابد اين كه شب را تا صبح به كار خسته كننده جداسازي پنبه دانه از وش پنبه مشغول باشند. جز در پرتو كارگروهي و استفاده از مزاياي آن كه روان شناسان امروز به آن پي برده اند. امكان پذير نيست .
چراكه در شرايط كار گروهي پديده ي آزاد شدن نيروهاي اضافي (دينا موژن Dynamogenis) پيش مي آيد. (اتوكلاينرگ /508.1376)
اين همياري در ساير مراحل توليد پارچه از قبيل تبديل پنبه به نخ ، رنگ آميزي و نصب كارگاه بافندگي ، تنيدن نخها ، تنيدن تو (تُ بافی همان کارگاههای بافندگی خانگی است که نخ ابریشم را تبدیل به پارچه می کردند) و بافندگي، هم ادامه دارد.
مشابه اين نوع همياري را در ساير نقاط ايران از جمله يزد تحت عنوان (چرخ ريسان) مي توان يافت كه در حالي كه هر يك از اعضای گروه براي خود مي ریسيده است هر شب در خانه يكي از اعضای به سر برده بوسيله ميزبان پذيرايي مي شده اند . اين پذيرايي داراي عوض بوده و در شبهاي آينده توسط ساير اعضاء گروه جبران مي شده است . بدين ترتيب كار چرخ ريسي كه به تنهايي و به ويژه در شب مزاحم ديگران و بسيار يكنواخت و كسل كننده مي باشد در بين گروه همكار و در ميهماني به يكي از نشاط آورترين كارها براي زنان چرخ ريس در مي آمده است.(فرهادي – مجله نشر علوم اجتماعي – ش5-ص49)
این نوشته من در این منابع نیز منتشر شده است البته بدون نام بردن از منبع
البته با تصاویری که ارتباطی با موضوع و روستای خانیک ندارد