هیزمی

:: هيزمي

(Hizomi )
از سنت هاي نيكو و پسنديده ی گذشته كه امروزه منسوخ شده است . سنت هاي مرتبط با مراسم ازدواج و ختنه (خنده سوری)و ساير مراسم و جشن هاي محلي بوده است . كه در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي كنم.
با توجه به اين كه در گذشته سوخت اصلي مردم روستا هيزم بوده است ، كمتر از نفت در اين مناطق خبري بوده و تنها در اين اواخر استفاده از نفت به عنوان سوخت براي طبخ غذا و سوخت استفاده مي شد . به اين دليل وقتي مراسمي در پيش بود معمولاً يك هفته يا بيشتر مانده به مراسم مثلاً عروسي يك نفر از طرف خانواده عروس و يك نفر از طرف خانواده داماد با دستمالي از شيريني به تك تك خانه هاي روستا مراجعه كرده و ضمن تعارف شيريني آنان را از مراسم مطلع مي كردند . البته افرادي كه كام خود را با شيريني خبر كننده شيرين مي كردند معمولاً مقداري شيريني روی شيريني های او  مي ريختند .که به شَیا معروف است
چند روز مانده به مراسم اعلام مي شد كه قرار است فردا براي آوردن هيزم به صحرا بروند. صبح روز موعود خانواده داماد  مقداری نان و پنیر و پیاز جهت صبحانه به هر کدام از داوطلبان داده و مردان روستا هر كدام با ريسمان و تبر و الاغ  به صورت دسته جمعي راهي صحرا مي شدند . وقتي افراد به اندازه بار يك بار الاغ (خَرَکین) هيزم جمع مي كردند . آنها را با طناب به هم بسته و به اصطلاح محلي (خَرَكين) هيزم را روي الاغ بار گذاشته به سمت روستا حركت مي كردند . از نكات قابل توجه در اين مراسم رقابت بين جوانان براي جلو افتادن از يكديگر بوده است.
در اين رقابت و تلاش هر فردي كه از بقيه جلوتر بود در نزديكي ورود به روستا مورد استقبال اهالی قرار می گرفت و بر روي بارِ اولين الاغ شال قرمزي مي انداختند و این نشانه ی موفقيت او در اين رقابت جمعي بوده است.که برای جوانان بسیار مهم بحساب می آمده چون در مراسم استقبال تعدادی زیادی از مردم بخصوص زنان و دختران حضور پیدا می کردند.
بدين ترتيب حجم نسبتاً زيادي هيزم وارد روستا مي شد كه براي برخي افراد سرشناس روستا از جمله روحانی روستا  و حمامی هم يكي دو بار مي بردند و بقيه را هم جهت پخت نان به خانه صاحبان مجلس مي بردند . و بخشي از هيزم ها را درشب عروسي در ميداني گذاشته و بعد از صرف شام هيزم را آتش زده و به جشن و پايكوبي مي پرداختند و اين هيزم ها در گذشته که روستا برق نداشته وسيله روشنايي مجلس هم بوده است.
بعد از اين سنت پسنديده مردانه نوبت زنان بوده تا آستين همت بالا زده به كمك خانواده ی داماد وعروس رفته مقدمات پخت نان را فراهم كنند .از قبيل پاك كردن گندم هاي مراسم وبعد از آرد شدن آن در آسياب روستا ( در گذشته در وسط روستا آسیابی آبی وجود داشته که امروزه بخش های مهم آن تخریب شده است) آرد خمير شده وبا همياري زنان به نان تبديل وآماده مصرف در مراسم عروسي كه معمولاً سه شبانه روز طول مي كشيد مي گرديد.
يكي از رسوم پسنديده در گذشته اداره ي امور محلي توسط خود مردم بوده كه خود حاكي از استقلال مالي روستاها نسبت به حكومت مركزي بوده است .لذا سهمي از عوايد زراعت ومحصولات را به اقشار خاص از جمله « سيد ، آخوند » يا ملّا مي دادند و…. ( لمپتون 1362 :606).

صحنه ای از سریال روزی روزگاری تداعی کننده این سنت قدیمی در خانیک است.

ابراهیم حقیقی

ابراهیم حقیقی متولد خانیک فردوس 1348 دانش آموخته کارشناسی ارشد امورفرهنگی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان فردوس خراسان جنوبی

این پست دارای یک نظر است

  1. روح الله کریمیان خانیکی

    هیزمی
    ما هم این رسم را داشتیم
    داماد که به نزدیک منزل عروس می رسید با صدای بلند خر را هی می کرد
    شبیه
    هه
    هچوم
    یادش به خیر
    من دو سه بار این رسم را دیدم
    خیلی کوچک بودم اوایل دهه هفتاد بود 6 یا 7 سال داشتم
    آقای دکتر لباف خانیکی را باید بشناسید
    ایشان از کارشناسان و از مدیران میراث فرهنگی خراسان و یک دوره مدیر میراث فرهنگی خراسان بزرگ بودند
    ایشان یک کانال تلگرامی دارند به نام خانیک نامه
    راجع به آداب و رسوم روستای ما خانیک گناباد
    اتفاقا از بنده خواستند عکسی از خرکین هیزم برایشان ارسال کنم راجع به هیزمی می خواستند مطلبی بنویسند
    بنده از همین فیلم کوتاه روزی روزگاری عکسی گرفتم و ارسال کردم برایشان

دیدگاهتان را بنویسید